فضيلت تفكّر
بدان كه آدفضيلت تفكّرمي را در ظلمت و جهل آفريدهاند و در جهل وي را به نوري حاجتست كه از آن ظلمت بيرون آيد و راه به كار خويش داند كه چه ميبايد كرد و از كدام سو بايد رفت ـ از سوي دنيا يا از سوي آخرت ـ و به خود مشغول ميبايد بود يا به حق؟ و اين پيدا نشود الاّ به نور معرفت و نور معرفت از تفكّر پديد آيد چنانكه كسي در تاريكي عاجز باشد و راه نبرد سنگ بر آهن زند تا از وي نور آتش پديد آيد و چراغ برافروزد، از آن چرفضيلت تفكّرافضيلت تفكّرغ حالت وي بگردد تا بينا شود و راه از بيراهي بشناسد پس رفتن گيرد، همچنين مثل آن دو علم كه اصلست و ميان ايشان جمع ميبايد كرد تا معرفت سيّم تولّد كند چون سنگ و آهن است و مثل تفكّر چون زدن سنگ است بر آهن و مثل معرفت چون نور است كه از وي پديد آيد تا از آن حالت دل بگردد و چون حالت دل بگردد كار و عمل بگردد، چون بديد مثلا كه آخرت بهترست پشت با دنيا كند و روي به آخرت آرد.
پس تفكّر براي سه چيز است: معرفتي و حالتي و عملي. ولكن عمل تبع حالتست و حالت تبع معرفتست و معرفت تبع تفكرست. پس تفكّر اصل و كليد همة خيراتست و فضيلت وي بدين پيدا شود.
كيمياي سعادت
برچسب : نویسنده : majidrastandeho بازدید : 7