جاء الحق
حجاب از چهرهها برشد
پلیدی خودنمایی کرد و خفّاشان به رسوایی
نشان گشتند
همانهایی که هر لحظه به یک شکلاند
همانهایی که پایی در هوا دارند
و آنانی که همچون کَه اسیر گردبادند
رهی را خود نمیپویند و مقصد را نمیجویند
نمیپرسی چرا؟
چه مسخ باده و تاسند
اسیر جهل و پندارند
ولی آخر نمیدانند
که نجواها به فریاد و سپس عصیان
نسیمکها به باد و آنگهی طوفان بدل گردند
نمیدانند
که خورشید جهانافروز مطلع را نگون کرده است
و سنّت را
و قانون را
و خاور را
که پیوسته به مسلخ میکشانیدش
و از مشرق به مسند مینشانیدش
نپاییده است
خور از مغزب برون آمد
که گیتی را بیاراید
و این خود بدعتی زیباست
و فریادی رسا در پرتوش پیداست: جاء الحق.
برچسب : نویسنده : majidrastandeho بازدید : 29