پردیس فرهنگ و ادب

ساخت وبلاگ
فضيلت تفكّربدان كه آدفضيلت تفكّرمي را در ظلمت و جهل آفريده‌اند و در جهل وي را به نوري حاجتست كه از آن ظلمت بيرون آيد و راه به كار خويش داند كه چه مي‌بايد كرد و از كدام سو بايد رفت ـ از سوي دنيا يا از سوي آخرت ـ و به خود مشغول مي‌بايد بود يا به حق؟ و اين پيدا نشود الاّ به نور معرفت و نور معرفت از تفكّر پديد آيد چنانكه كسي در تاريكي عاجز باشد و راه نبرد سنگ بر آهن زند تا از وي نور آتش پديد آيد و چراغ برافروزد، از آن چرفضيلت تفكّرافضيلت تفكّرغ حالت وي بگردد تا بينا شود و راه از بي‌راهي بشناسد پس رفتن گيرد، همچنين مثل آن دو علم كه اصلست و ميان ايشان جمع مي‌بايد كرد تا معرفت سيّم تولّد كند چون سنگ و آهن است و مثل تفكّر چون زدن سنگ است بر آهن و مثل معرفت چون نور است كه از وي پديد آيد تا از آن حالت دل بگردد و چون حالت دل بگردد كار و عمل بگردد، چون بديد مثلا كه آخرت بهترست پشت با دنيا كند و روي به آخرت آرد.پس تفكّر براي سه چيز است: معرفتي و حالتي و عملي. ولكن عمل تبع حالتست و حالت تبع معرفتست و معرفت تبع تفكرست. پس تفكّر اصل و كليد همة خيراتست و فضيلت وي بدين پيدا شود.كيمياي سعادت + نوشته شده در سه شنبه یازدهم اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت 23:30 توسط مجید رستنده  |  پردیس فرهنگ و ادب...ادامه مطلب
ما را در سایت پردیس فرهنگ و ادب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : majidrastandeho بازدید : 5 تاريخ : جمعه 21 ارديبهشت 1403 ساعت: 15:34

مروری بر چند ویژگی ادبی نهج‌البلاغهمجید رستندهنهج‌البلاغه کتابی ادبی نیست ولی از جنبه­های نیرومند و شایان توجّه ادبی برخوردار است. با مطالعه و بررسی این موضوع به وضوح درمی­یابیم که حضرت امیرالمؤمنین (ع) کلامی بسیار فصیح و بلیغ داشته و انسجام لفظ و معنی آن در کمال شایستگی بوده است. میزان فصاحت و بلاغت این کتاب به اندازه­ای است که اندیشمندان آن را «فروتر از کلام خالق و فراتر از سخن مخلوق» دانسته و «اخ­القرآن» نامیده‌اند. در این نوشتار به چند نمونه از زیبایی­های ادبی این صحیفۀ شریف ـ تنها یک شاهد مثال در حوزۀ صنایع معنوی ـ اشاره می­کنیم.توصیفدر نهج‌البلاغه شاهد توصیف­های فراوان هستیم و این موضوع از ویژگی­های ممتاز آن به شمار می­رود. در این اثر بی­نظیر توصیف­هایی چون توصیف شخصیّت آخرین پیام‌آور وحی، قرآن کریم، متّقین، دنیا، ناکثین، قاسطین، مارقین، عالم پس از مرگ فراوان است. این توصیفات بسیار دقیق و جذّاب هستند به گونه­ای که با خواندن آن­ها انسان یقین می­کند که این کار فقط از کسی برمی­آید که از بینشی وسیع و دانشی عمیق و فراگیر سرشار بوده است؛ شاهد مثال:بَعَثَهُ بِالنّورِ المُضیءِ وَ البُرهانِ الجَلیِّ وِ المِنهاجِ البادی وَ الکِتابِ الهادی. اُسرَتُهُ خَیرُ اُسرَۀٍ وَ شَجَرَتُهُ خَیرُ شَجَرَۀٍ. اَغصانُها مُعتَدِلَۀٌ وَ ثِمارُها مُتَهَدَّلَۀٌ: او را برانگیخت با نور رخشا و برهان هویدا و راه پیدا و کتاب راهنما. خاندان او نیکوترین خاندان است و او بهترین درخت آن درختستان است. شاخه‌های آن راست و میوه‌های آن نزدیک و در دسترس همگان است[1].ایجازایجاز از برجسته­ترین مختصّات زبانی و ادبی نهج‌البلاغه است. این ویژگی ـ که در این کتاب در قالب نثری مقطّع نمود یافته است ـ بسیار فراوان و چشم‌نواز اس پردیس فرهنگ و ادب...ادامه مطلب
ما را در سایت پردیس فرهنگ و ادب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : majidrastandeho بازدید : 10 تاريخ : يکشنبه 19 فروردين 1403 ساعت: 18:32

جاء الحقحجاب از چهره‌ها برشدپلیدی خودنمایی کرد و خفّاشان به رسوایینشان گشتندهمان‌هایی که هر لحظه به یک شکل‌اندهمان‌هایی که پایی در هوا دارندو آنانی که همچون کَه اسیر گردبادندرهی را خود نمی‌پویند و مقصد را نمی‌جویندنمی‌پرسی چرا؟چه مسخ باده و تاسنداسیر جهل و پندارندولی آخر نمی‌دانندکه نجواها به فریاد و سپس عصیاننسیمک‌ها به باد و آنگهی طوفان بدل گردندنمی‌دانندکه خورشید جهان‌افروز مطلع را نگون کرده استو سنّت راو قانون راو خاور راکه پیوسته به مسلخ می‌کشانیدشو از مشرق به مسند می‌نشانیدشنپاییده استخور از مغزب برون آمدکه گیتی را بیارایدو این خود بدعتی زیباستو فریادی رسا در پرتوش پیداست: جاء الحق. + نوشته شده در جمعه بیستم بهمن ۱۴۰۲ ساعت 21:36 توسط مجید رستنده  |  پردیس فرهنگ و ادب...ادامه مطلب
ما را در سایت پردیس فرهنگ و ادب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : majidrastandeho بازدید : 27 تاريخ : يکشنبه 13 اسفند 1402 ساعت: 15:27

نیز همه خوانده‌ایم که همین پادشاه عادل برای این جامعۀ طبقاتی مورد پسند او دگرگون نشود، حاضر نشد، موزه‌فروش و کفشگرزاده‌ای در برابر پرداخت مبلغی هنگفت، اندوخته‌‌ای از دانش بیابد! گزارش این ماجرا از زبان فردوسی خواندنی است:بیامد فرستادۀ خوش‌سخنپیامبر به اندیشه باریک بوددرم خواست فام از پی شهریاریکی کفشگر بوده موزه‌فروشدرم چند باید؟ بدو گفت مردچنین گفت کای پرخرد مایه‌داربدو کفشگر گفت کین من دهمبیاورد کپّان و سنگ و درمچو بازارگان را درم سخته شدبدو کفشگر گفت کای خوب‌چهرکه اندر زمانه مرا کودکی ستبگویی مگر شهریار جهانکه او را سپارم به فرهنگیانفرستاده گفت: این ندارم به رنجبیامد برِ مردِ دانا به شببرِ شاه شد شاد بوذرجمهرچنین گفت از آن پس که یزدان سپاسکه در پادشاهی یکی موزه‌دوزکه چندین درم ساخته باشدشنگر تا چه دارد کنون آرزویچو فامش بتوزی، درم صدهزاربدآن زیردستان دلاور شوندمبادا که بیدادگر شهریاربه شاه جهان گفت بوذرجمهریکی آرزو کرد موزه فروشفرستاده گوید که این مرد گفتیکی پور دارم رسیده به جایاگر شاه باشد بدین دستگیرز یزدان بخواهد همی جان شاهبدو گفت شاه: ای خردمندمرد!برو همچنان بار کن بازبرچو بازارگان بچّه گردد دبیرچو فرزند ما برنشیند به تختهنر یابد از مردِ موزه‌فروشبه دست خردمند و مرد نژادشود پیش او خوار مردم‌شناسبه ما بر پس از مرگ نفرین بودنخواهیم روزی جز از گنج دادهم اکنون شتر بازگردان به راهفرستاد برگشت و شد با درمکه نو بود در سال و دانش کهنبیامد به شهری که نزدیک بودبرو انجمن شد بسی مایه‌داربه گفتار او پهن بگشاد گوشدلاور شمار درم یاد کردچهل مرّه، هر مرّه‌ای صدهزارسپاسی ز گنجور بر سر نهمنبد هیچ دفتر به کار و قلمفرستاده ز آن کار پردخته شدبه رنجی، بگویی به بوذرجمهرکه بازار او بر دلم پردیس فرهنگ و ادب...ادامه مطلب
ما را در سایت پردیس فرهنگ و ادب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : majidrastandeho بازدید : 51 تاريخ : چهارشنبه 17 آبان 1402 ساعت: 12:15

نهج‌البلاغه در یک نگاهمجید رستندهبسیاری از سخنان و خطبه­ها و نامه­های امیر مؤمنان j در کتاب­های معتبر حدیث شیعه و سنّی ذکر شده است. در این میان برخی از کتاب­ها اختصاصاً تنها به گفته­­ها و پیام­های آن حضرت اختصاص یافته است؛ مانند «نهج‌البلاغه» که مرحوم سیّد رضی[1] گرد آورده و «غررالحکم و دررالکلم» که مرحوم «آمدی»[2] تدوین کرده است.در مقایسۀ میزان اقبال به این دو کتاب ارزشمند باید گفت که در مجموع رویکرد به نهج‌البلاغه بیشتر و فراگیرتر از توجّه به «غررالحکم و دررالکلم» بوده است.نهج‌البلاغه منشوری جاوید برای دستیابی به زندگی سالم و رسیدن به کمال خوشبختی است. در این صحیفۀ شریف ـ که بیانگر شناخت عمیق امام j از انسان و جامعه و نیازهای هر کدام است ـ با مباحت و نکاتی دقیق در مسائل گوناگون اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، علمی، فرهنگی و ... مواجه می­شویم که در آن­ها امیرالمؤمنین j با توجّه به جهان­بینی گستره و ماورایی و یقین بسیار استوار و اندیشۀ بلند و بصیرت الهی و علم خدادادی که دارد، با استدلال­هایی نیرومند و توصیفاتی دقیق، انسان و جامعه را به سوی رشد و کمال مطلوب الهی رهنمون می­شود. برخی از موضوعات مهمّی که در این کتاب ارجمند می‌بینیم، چنین است:توحید ناب و خالص، ستایش آفریدگار یکتا و عبادت و نیایش خالصانه به درگاه باعظمت او؛آفرینش جهان و زمین و آسمان و فرشتگان و آدم و انواع حیوانات و ...؛قرآن و تفسیر آن با ذکر مصادیق روشن و ملموس؛بعثت پیامبران به ویژه بعثت و رسالت خاتم الانبیاء k و اظهار ارادتی خاص به آن حضرت؛خاندان رسالت و امامت و دفاع از اهل بیت پیامبر خاتم k و ستمی که در خلافت بر ایشان رفته است؛معاد و قیامت، آمادگی برای سفر آخرت؛سفارش پیاپی به تقوا و برخورداری از اخلاق کریم و برحذر داشت پردیس فرهنگ و ادب...ادامه مطلب
ما را در سایت پردیس فرهنگ و ادب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : majidrastandeho بازدید : 79 تاريخ : پنجشنبه 7 مهر 1401 ساعت: 4:19

فجر خونبارمجید رستندهزمان از حركت ايستاد و بهتي عميق همۀ كائنات را فراگرفت! چه شده است؟ آيا باوركردني است كه اين رفتار ناجوانمردانه اتّفاق افتاده باشد؟ آيا مي‌توان ادّعاي عدالت و حقّانيّت داشت و با مظهر روشن حق و عدالت دشمني ورزيد؟ آيا باور كنيم كه شريف‌ترين و برترين انسان آماج حملۀ شقي‌ترين فرد قرار گرفته است؟ آيا باور كنيم كه كودكان يتيم و بي‌سرپرست و نيازمندان و پناه‌جويان بار ديگر حامي و سرپرست خود را از دست داده‌اند؟اینک غربت علي به كمال رسيد. او كه در عصر خويش غريب و تنها بود و اذهان و افكار ظرفيت درك و فهم او را نداشتند در ميان انبوه «اشباه الرجال و لا الرجال[1]» غريبانه زيست و غريبانه به شهادت رسيد و همۀ تاريخ و بشريّت راستين را در ماتم غربت خويش عزادار كرد. اينك ماييم و غم غربت او، ماييم و غم هجرت او.اي علي!تو در عصر خويش غريب بودي و در ديگر قرون هم غربت بسيار كشيده‌اي! امّا اینک كه آن قامت راست و استوارت در بستر آرميده است، معاويه‌ها را خوشحال مي‌كند؛ چرا كه عدالت را مضروب و در بستر مي‌بينند.اي علي!تو انساني بي‌نظير و «حقيقتي بر گونۀ اساطير» هستی و همواره دشمنان از سايه‌ات در هراس‌اند.امروز همه انسان‌هاي حقيقت‌خواه و نيازمندان و دردمندان، غم فراق سنگين‌ تو را بر دوش خویش حمل مي‌كنند و هنوز هم در تحيّري دردناك به سر مي‌برند.شگفتا از وجود با عظمت تو!تو کیستی؟اي علي!زماني تو در نبردهاي هولناك بدر و احد و خيبر و ... با خشم مقدّست دشمنان را از پاي در مي‌آوردي و با دستان پرتوان و خيبرگشايت همۀ دشمنان را در هم مي‌كوبيدي و مأيوس مي‌كردي و بر اثر پایمردی و رشادت بی‌مانندت در دفاع از دین خدا و رسول خدا k، ندايی ملكوتي بر آسمان هستي طنين­انداز مي‌شد:لافَتي اِلاّ عَلي لاسَيفَ ا پردیس فرهنگ و ادب...ادامه مطلب
ما را در سایت پردیس فرهنگ و ادب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : majidrastandeho بازدید : 120 تاريخ : يکشنبه 8 خرداد 1401 ساعت: 5:22

نوروز و عرفانواژۀ «نوروز» در جهان عرفان هم وارد شده است و شماری از عارفان از این واژه به گونه‌ای هنری در آثار خود بهره برده‌اند. به عنوان نمونه هنگامی که روزبهان بقلی در کتاب شرح شطحیّات دربارۀ «خروج ارواح القدسیّۀ من اکناف افعال القدم بنعت وجدان الحقیقۀ و المعرفۀ» توضیح می‌دهد، در اواخر بحث خود از ترکیب دلنواز «باغ نوروز مشاهده» استفاده می‌کند و می‌نویسد:«مرغ تجرید «الله الله» سرود، مرغِ توحید «انا الحق» گفت، مرغِ تقدیس «سبحانی»، چون ز باغ نوروز مشاهده برخاستند به جناح آزال و آباد آباد بپریدند» (شرح شطحیّات، ص 22).همو در پایان فصل مربوط به حسین بن منصور حلاّج از ترکیب «نوروزی گلفشان» بهره می‌برد:«امثال این معانی از آن مرغ سبحانی و جان رحمانی بدیع نبود؛ زیرا که مشاهد عهد «الستُ» به نعوت استدامت از بدایت تا نهایت منزل کشفش بود، بریدی دلستان و نوروزی گلفشان بود» (همان، ص 51)؛ (نیز ر.ک. صص 18 و 152).افزون بر موارد یادشده گفتنی است که از واژۀ «نوروز» به عنوان یک اصطلاح عرفانی نیز استفاده شده است. به این نمونه‌ها توجّه کنید:نوروز، مقام اوّل ظهور مصنوعات حق را گویند» (رشف‌الالحاظ فی کشف‌الالفاظ، ص 67).«نوروز، عالم تفرقه را گویند» (فرهنگ لغات و اصطلاحات و و تعبیرات عرفانی، به نقل از کشّاف).فخرالدّین عراقی هم در بخش دوم شرح اصطلاحات خود می‌گوید: «نوروز، مقام تفرقه را گویند» (کلّیّات عراقی، ص 418). نوروز در شعر فارسیگویندگان ادب پارسی هم در توصیف نوروز و بهره‌گیری از آن به منظور بیان هدف‌های تعلمی و غنایی خود، داد سخن داده و با کلامی دلنشین تصویرهایی زیبا پدید آورده‌اند. سروده‌های زیر نمونه‌هایی از این مجموعه است: عنصری:باد نوروزی همی در بوستان بتگر شودتا ز صنعش هر درختی لعب پردیس فرهنگ و ادب...ادامه مطلب
ما را در سایت پردیس فرهنگ و ادب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : majidrastandeho بازدید : 104 تاريخ : سه شنبه 26 بهمن 1400 ساعت: 22:51

«دریای جان» در یک نگاهمجید رستندهشعر عطّار هنری است لطیف و سرشار از معنویّتی زلال که بسیار زود بر دل می‌نشیند و با مخاطب ارتباطی صمیمانه برقرار می‌کند. این ویژگی که برخاسته از زمینه‌های روحی عطّار است، سبب جذب بسیاری از اندیشمندان به او گردیده است.  هلموت ریتر (Hellmut Ritter) (1971 – 1892 م) اندیشمند برجستۀ آلمانی از این زمره است که برای ابراز علاقه به ادبیّات ایران و و شعر عطّار، کتاب «دریای جان» را تأتیف می‌کند.کتاب «دریای جان» از مهم‌ترین و جامع‌ترین کتاب‌هایی است که تحلیل محتوای همۀ مثنوی‌های عطّار را به صورت موضوعی در آن می‌بینیم، آن هم از اندیشمندی که با دانش فراوان و دلباختگی بسیار به نقد و تحلیل آثار یادشده پرداخته است. این اثر هلموت ریتر از نظر جامعیّت ـ که همۀ مثنوی‌های عطّار را در بر می‌گیرد ـ جزء آثار ویژه و انگشت‌شمار در عطّارپژوهی به شمار می‌رود.ریتر در مقدّمۀ «دریای جان» به معرّفی کلّی ساختار و تحلیل محتوای چهار مثنوی الهی‌نامه، منطق‌الطّیر، مصیبت‌نامه و اسرارنامه پرداخته (ریتر، 1388، ج 1: 42 ـ 1) و پس از مقدّمه، محتوای دو جلد کتاب خود را در سی فصل تحت این عنوان‌ها تدوین کرده است: 1- مرگ و ناپایداری 2- دنیا 3- احتیاج و رنج و فشار عدل الهی 4- وضع دینی 5- شوق تسکین‌ناپذیر به معرفت خدا 6- دنیاداران 7- ارباب قدرت 8- طبع و حال پارسایان 9- شاعر دربارۀ خودش سخن می‌گوید 10- گستاخی دیوانگان با خدا 11- ارزش زندگی ـ این جهان و آن جهان ـ چیرگی بر ترس از مرگ 12- زهد و ریاضت 13- توکّل 14- قناعت و فقر 15- تأویل بلا، صبر، شکر، رضا 16- تجدید نظر در ارزش حزن و درد و غلبۀ بر آن‌ها 17- رحمت و لطف پروردگار 18- توسّل به فضل الهی 19- طاعت و عبودیّت 20- فضایل سلوک باطنی 21- فض پردیس فرهنگ و ادب...ادامه مطلب
ما را در سایت پردیس فرهنگ و ادب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : majidrastandeho بازدید : 126 تاريخ : سه شنبه 26 بهمن 1400 ساعت: 22:51